لیلای نازنینم امروز بدجوری دلم میخواست صداتو بشنوم
ولی نمیتونستم خبرت کنم که باهات حرف بزنم
آخه گوشیم کلا خراب شده بود
نه میتونستم اس ام اس بدم و نه زنگ بزنم
داشتم دیوونه می شدم
و گوشیرو پرت کرده بودم یه گوشه
همون لحظه بود که دیدم یه صدایی میاد
دیدم گوشیمه که داره ویبره میزنه
فهمیدم که باید خودت باشی
واسه همین زود گوشیرو برداشتم
ودیدم که خودتی
با شنیدن صدات مثل اینکه دنیا رو بهم داده باشن
مثل فنر اینور و اونور میپریدم
خیلی خوشحال بودم
آخه صدات بهم آرامش میده
اونقد آرومم میکنه که میخوام بهت بگم
من حرف نمیزنم
و فقط میشینم تا به صدای حرف زدن تو گوش کنم
خیلی دوست دارم لیلای عزیزم
همه زندگیم دوست دارم
|